حدوداً یک سال است که دیپلماتهای «۱ + ۵» (پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد به انضمام آلمان) در تلاش بودهاند توافق هستهای سال ۲۰۱۵ با ایران را مجدداً احیا کنند. توافقی که بر مبنای آن برخی تحریمها علیه ایران در ازای محدودشدن برنامههای هستهای این کشور لغو شده بود. دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ از این توافق خارج شد. جو بایدن هم قول داد که آن را احیا کند... فرآیندی که به مراتب دشوارتر از آنچه انتظار میرفت، پیش رفته است.
از ماه دسامبر، دیپلماتهای غربی هشدار دادهاند که مذاکرات ممکن است ظرف چند هفته نابود شود. دلیلش هم این است که «سرعت بخشیدن به اقدامات هستهای ایران» به زودی مزایای احیای دوبارهی این توافق را از بین خواهد برد. هفتهها سپری شدند و ضربالاجل تا هفتهها ادامهدار شد. وزارت خارجه فرانسه در ۱۰ مارس گفت: «دریچه این فرصت رو به بسته شدن است». و حالا باید گفت که در طول تاریخ به ندرت اتفاق افتاده است دریچهای تا این حد آرام بسته شود!
با این حال، اندکی پیش از حمله روسیه به همسایه اوکراینیاش در ۲۴ام فوریه، پایان این توافق را به وضوح میشد دید. ایران تضمینی خواسته است که امریکا دیگر از موضع خود عقبنشینی نکند و همه تحریمهای آقای ترامپ (نه فقط تحریمهای برنامه هستهای او، بلکه تحریمهایی که برای تروریسم و سایر جرایم تحمیل شدهاند) لغو گردند. برآورده شدن خواسته اول ناممکن است: هیچ رئیس جمهوری در امریکا این قدرت را ندارد که دست جانشین خود را در تصمیمی ببندد.
در عوض، امریکا برخی از تحریمهای غیرهستهای را علیه برخی از شخصیتها، و حتی طیفی وسیعتر از آنچه بدان راغب است را لغو میکند و ایران هم در مقابل به حدی کمتر از یک تضمین الزامآور از سوی امریکا برای خروج مجدد این کشور رضایت میدهد. جزئیاتی باقی مانده بودند که باید حل میشدند... اما در کل دیپلماتها خوشبین بودند. مقدمات سفر وزاری امور خارجه به وین و امضای قرارداد هم داشت انجام میشد.
اما شرایط مطابق انتظارات پیش نرفت. در ۱۱ مارس، مذاکرهکنندگان یک «مکث» نامحدود را در مذاکرات اعلام کردند. جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، علت این امر را «عوامل خارجی» دانست. و به طور خاص به یکی از عوامل خارجی اشاره کرد: «روسیه» که به طور ناگهانی کل روند را به هم ریخت.
در ۵ مارس، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، خواستار آن شد که هر گونه توافق جدیدی با ایران، معافیتهای تحریمی برای کشور ایشان یعنی روسیه را هم در بر بگیرد. روسیهای که به دلیل جنگ ولادیمیر پوتین علیه اوکراین حالا در حال تبدیل به یک کشور منفور اقتصادی است. لاوروف گفت: «ما به تضمینی احتیاج داریم که این تحریمها به هیچ وجه بر روابط تجاری، اقتصادی و سرمایهگذاری که در توافق با ایران ذکر شده است، تأثیری نخواهند گذاشت.»
روسیه به سبب روابط نسبتاً دوستانهاش با ایران، الزامات منحصر به فردی براساس این قرارداد دارد. برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، همانطور که معلوم است، ایران را محدود به نگهداری ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده با خلوص ۳.۶۷ درصد کرده است. هر مقداری اضافهتر باید به روسیه حمل شده و در آنجا ذخیره گردد. شرکت روساتوم (Rosatom)، شرکت دولتی انرژی هستهای روسیه، همچنین قرار است به تعمیر اساسی فوردو، یک سایت شدیداً مستحکم در نزدیکی شهر قم در ایران، کمک کرده و آن را از یک مرکز غنیسازی به یک کارخانه ایزوتوپی پزشکی تبدیل کند.
دیپلماتهای غربی میگویند که آنها به راحتی در مورد چنین معافیتهایی تضمین میدهند. اما روسیه بسیار فراتر رفته و خواستار معافیتهای تجاری با ایران (در ارتباط با تحریمهای جنگی اخیر) شده است. موضوعی که مطابق میل امضاکنندگان غربی نیست... زیرا این مسئله را دریچهای برای نقض و شکست گستردهتر تحریمها میدانند. هیچکس ازین عارضهای که دمِ آخری پدید آمده است، خوشحال نیست... حتی خود ایران. وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد که خواستههای روسیه از پیش به ایشان اعلام نشده بوده است: و آنها نیز از طریق رسانهها ازین مطالبات مطلع شدهاند. حسین امیرعبدللهیان، وزیر امور خارجه ایران، در سخنانی نادر به روسیه گفت که کشورش اجازه نخواهد داد «هیچ طرف خارجی، منافع ملی کشورش را تضعیف کند».
روسیه خواستار اشاعه بحران در خاورمیانه نیست. اما به نظر میآید که پوتین مایل است برای پیشبرد تمایلات خود، روی یک کشور قمار کند... یک دیپلمات غربی میگوید: «این یک ترفند است. آنها میدانند که توافق هستهای برای دیپلماتهای غربی مهم است. و این بهترین اهرم دیپلماتیکی است که در حال حاضر در اختیار دارند.» اگر غرب تسلیم شود، روسیه در کالبد تحریمهایی که علیهاش وضع شدهاند، رخنه ایجاد کرد. این توافق اگر به ثمر نرسد و برجام نابود شود، تنشهای متعاقب آن در خاورمیانه به مشکلی دوباره در اروپا و امریکا بدل خواهد شد.
انرژی از دیگر مؤلفههایی است که روسیه روی آن ریسک میکند. تمدید معاهده برجام، فشار بر بازارهای نفتی را کاهش میدهد و بدین ترتیب سلاح پوتین را در بحث انرژی کمرنگ و تضعیف میکند. ایران حالا به رغم تحریمهای امریکا حدود ۱ میلیون بشکه در روز را صادر میکند. بیشتر این منبع انرژی به سوی چین رفته است. لغو تحریمها خواهد توانست تا پایان سال ۱ میلیون بشکه دیگر از نفت خام ایران را وارد بازارهای جهانی کند. گرچه که این مقدار برای جبران کاهش عرضه روسیه چندان کافی نیست... اما با این حال غنیمت است.
روسیه قدرت وتو کردن یک توافق را ندارد. طرفهای دیگر میتوانند بدون حمایت این کشور هم این توافق را به امضا برسند. اما مسئله اینجاست که این موضوع مستلزم مذاکرات طولانی برای یافتن یک متولی جدید برای ارسال سوختهای هستهای ایران است؛ که در بازهای که در موردش حرف میزنیم، چنین متولیای وجود ندارد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ناظر سازمان ملل، در آخرین گزارش خود ارزیابی کرده است که ایران دارای ۳۳ کیلوگرم اورانیوم غنیشده با خلوص ۶۰ درصد است.
ایران اصرار دارد که برنامه هستهای-اش صلحآمیز است. اما هیچ کاربرد واقعبینانهای برای اورانیومی تا این حد غنیشده وجود ندارد... به جز ایستگاهی برای استقرار تمهیداتی با درجه سلاح... که حالا به خلوص ۹۰ درصد رسیده است. برای ساخت بمب، به حدوداً ۴۰ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصدی نیاز است. هدف از برجام این بود که «زمان شکست ایران»، یعنی مدت زمان مورد نیاز برای تولید سلاح هستهای را به یک سال یا بیشتر برساند. حالا به لطف عقبنشینی آقای ترامپ، این هدف دیگر امکانپذیر نیست: در توافق جدید این مدت زمان حدوداً شش ماه لحاظ شده است؛ ضمن آنکه بسیاری از مفاد توافق برجام تا سال ۲۰۲۵ منقضی خواهند شد.
در هر حال شش ماه هم شرایطی بسیار بهتر از وضعیت کنونی ایران ایجاد خواهد کرد... این کشور در عرض چند هفته توان غنیسازی اورانیومی با ارزش یک بمب را دارد. جاسوسان امریکایی میگویند که هیچ مدرکی دال بر تصمیم به ساخت بمب وجود ندارد. تبدیل اورانیوم تسلیحاتی به بمب و یافتن راهی برای تحویل آن به زمان بیشتری نیاز دارد و ایران در این زمینهها پیشرفت کمی داشته است. با این حال این کشور از سالهای پس از خروج ترامپ برای نزدیکتر کردن خود به وضعیت آستانه هستهای استفاده کرده است.
و اگر پوتین این توافق را نابود کند، این آستانه به میزان وحشتناکی نزدیک خواهد بود...
#روزنامه اینترنتی فراز @سایت فراز
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟